مطرب به‌راه بادیه ایمان نثار کرد

مطرب به راه بادیه ایمان نثار کرد شکر خدا که نوگلِ دستان بهار کرد
مطرب به راه بادیه ایمان نثار کرد شکر خدا که نوگلِ دستان بهار کرد
از سوز سینه ی من و از آه نیم شب سنبل بمرد، شمع شبستان وداع کرد
دوشینه رفته ام من از این ظلمت سیاه نور سحر دمید و چراغی به کار کرد
تا بر دمید صبح امید و طلوع فجر جام می ام بنوش که ما را به کام کرد
ای نورِ دیده ی من جانِ این جهان مژده بده که رهرو و سالک نماز کرد
لختی درنگ کن صنما کاین رهِ دراز طی گردد ار دلِ ما اختیار کرد
به اشتراک بگذارید

عضویت در خبرنامه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پست های مرتبط