کمال‌گرایی، آفتی مهلک

کمال‌گرایی، آفتی مهلک

کمال‌گرایی، آفتی مهلک

کمال‌گرایی از ویژگی‌هایی است که هم می‌تواند مفید باشد و هم می‌تواند دردسرساز و کشنده باشد.

یک انسان کمال‌گرا  ارزش خود را با میزان بهره‌وری و دستاوردهای خود اندازه‌گیری می‌کند.

 

انسان‌های بسیاری را می‌شناسم که کمال‌گرایی باعث درجا زدن و پیشرفت نکردنشان شده است.

کمال‌گرایی به‌عنوان یک خصوصیت مفید و سازنده همیشه مطرح می‌شود و من نیز به آن کاملاً اعتقاددارم؛ اما متأسفانه برخی افراد به دلیل کمال‌گرا بودن هیچ‌گاه نتوانستند به افکارشان جامه عمل بپوشانند.

کمال‌گرایی همانند قفل ذهنی عمل می‌کند. افراد کمال‌گرا معیارهای کامل و گاهی غیرواقعی را برای خود انتخاب می‌کنند و به دلیل نرسیدن به آن‌ها دچار شکست‌های پنهان و مزمن می‌شوند.

نگرش آن‌ها به مسائل به‌صورت صفر و یک است؛ یعنی یا کار باید کامل انجام شود یا اصلاً انجام نشود (در بیشتر وقت‌ها نیز حالت دوم روی می‌دهد!)

این فرآیند قفل ذهنی ادامه پیداکرده و به‌مرور قوی‌تر می‌شود تا اینکه برای او بسیار طبیعی جلوه می‌کند و بهانهٔ کاملی می‌شود برای آغاز نکردن کارها.

 

ذهنیتِ افراد کمال‌گرا «یا بهترین یا هیچ» است.

آن‌ها همیشه دنبال «بهترین‌ها» هستند و می‌گویند که برنامه معمولی و ساده به درد نمی‌خورد، باید برنامه‌ای عالی با اهدافی بزرگ و دقیق داشته باشند.

برنامه‌ای که در آن با دقت و جزئیات تمام‌مسیرها را پیش‌بینی کرده باشند تا از هر لحاظ بی‌عیب‌ونقص عمل کنند و بتوانند به بالاترین درجه مقصود برسند.

 

دکتر دیوید برنز، روان‌پزشک بالینی و نویسنده، کمال‌گرایان را این‌گونه معرفی می‌کند:

«کمال‌گرا کسی است که استانداردهایش فراتر از دسترس یا منطق است، وسواس گونه و پیوسته برای دستیابی به اهداف ناممکن تلاش و ارزش‌هایش را ازلحاظ مولد بودن و میزان دستاوردها به‌طور کامل ارزیابی می‌کند.»

 

مطمئناً این کمال‌گرایی هیچ‌گاه اجازه نمی‌دهد برنامه‌ای عملی شود، بنابراین هدف بدون برنامه رهاشده است و نتیجه‌ای در پی نخواهد داشت.

«گزیده‌ای از کتاب عمل‌گرایی»

 

 

 

به اشتراک بگذارید

عضویت در خبرنامه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پست های مرتبط