امشب براه کوی رُخَت جان نهاده‌ایم

امشب براه كوي رُخَت جان نهاده‌ايم جاني كه بود، بر سر جانان نهاده‌ايم
امشب براه کوی رُخَت جان نهاده‌ایم جانی که بود،  بر سر جانان نهاده‌ایم
در ره بر آمدیم چو از جای بر شدیم بر خاکِ راه تو پیمان نهاده‌ایم
بسکه ملول گشته ام از یار بی وفا رفتیم و مِهر دوست به دوران نهاده‌ایم
دل ار چه می خورد این زهر شهد کام لیکن دعای، بر سر یاران نهاده‌ایم
ما را نبود محرمی زین چرخ روزگار بستیم بار خویش و غلامان نهاده‌ایم
ای آفتابِ حُسن، مخور غم که عاقبت در این سرای کهن، جان نهاده‌ایم
به اشتراک بگذارید

عضویت در خبرنامه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پست های مرتبط