ما سِّر کُن فکانیم، مارا که می شناسد

ما سِّر كُن فكانيم ، مارا كه می شناسد از ديده ها نهانيم، ما را كه مي شناسد
ما سِّر کُن فکانیم، مارا که می شناسد از دیده ها نهانیم، ما را که می شناسد
هر چند بر زمینیم با خاک ره نشینیم برتر ز آ سمانیم مارا که می شناسد
ما مستِ جام عشقیم بر لوح خود نوشـتیم ای دوستان جانی ما را که می شناسد
ابریق را برآرید درجام، مِی درآرید این جام  را بنوشید ما را که می شناسد
از چنکّ و می بهانه ما را دهد زمانــه کاین چرخ را نشانه ما را که می شناسد
در آستان عرفان جان می دهیم، بی جان در این دیار ، یاران ما را که می شناسد
ما کیمیای عشقیم اکسیر جانِ عشقیم از بندِ تن رهیدیم ما را که می شناسد
مست از میِ صبوحی بیدل فتاده بر خاک دریاب آنچه بینی ما را که می شناسد
به اشتراک بگذارید

عضویت در خبرنامه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پست های مرتبط