مدلهای مختلفی در مورد روش هدفگذاری ارائه شده است. یکی از محبوبترین و کارامدترین آنها مدل اسمارت است.
قبل از اینکه هدفگذاری کنید باید تصویری شفاف از زندگی خود خلق کنید.
تصویری که بیانگر نگرش و مسیر آتی شماست.
این تصویر شامل برنامههای شغلی و شخصی شماست و قرار نیست در این مرحله جزئیات را بررسی کنید، فقط کافی است دید کلی آن را برای خود ترسیم کنید.
علاقهمندیهایتان، چیزهایی که شما را خوشحال میکند، شغلی که با تمام وجود و از جانودل قرار است داشته باشید، تخصصها، مهارتها و امثال آن، مواردی هستند که میتوانند دیدی مناسب در تصویرسازی به شما بدهند.
شناخت این موضوعات به شما کمک خواهد کرد تصویری واضحتر از خود، زندگی و آینده را مجسم کنید.
هدفها میتوانند به انواع گوناگونی تقسیم شوند.
بهعنوانمثال اهداف شخصی، اهداف خانوادگی، اهداف شغلی، اهداف معنوی، اهداف مالی، اهداف اقتصادی و نظایر آن.
این تقسیمبندی به روش تفکر و زندگی شما بستگی دارد و تابع قانونی خاص نیست.
دقت داشته باشید که همه این دستهبندیها باید ویژگیهای ثابت داشته باشند و از روالها و قوانین ثابت و یکپارچه پیروی کنند.
در ادامه یکی از مهمترین مدلهای دستهبندی در این زمینه را بررسی میکنم.
ویژگیهای اهداف براساس مدل اسمارت
مدل اسمارت[۱] براساس پنج ویژگی مهم پایهریزی شده است. این پنج اصل بهصورت زیر تعریف شدهاند:
۱. تا حد امکان شفاف، واضح و معین باشند (Specific)
هدفهای شما باید کاملاً واضح تعیین شوند.
بهعنوان مثال ممکن است با خود بگویید: «من میخواهم تا پایان امسال ثروتمند شوم.» این هدف شفاف و معین نیست. باید بگویید: «من میخواهم تا پایان امسال با جذب مشتریان بیشتر و رساندن فروش محصول یا خدماتم به میزان سه برابر فعلی، ثروتمند شوم.»
۲. هدفها باید اندازهگرفتنی باشند (Measurable)
اهداف بیحدومرز هیچ موفقیتی را در پی نخواهند داشت. هدفهایتان را طوری تنظیم کنید که بتوان آنها را به میزان معینی تخمین زد، زیرا باید مقدار و اندازه رسیدن به هدف مشخص شود و این کار فقط با استفاده از معیار اندازهگیری امکانپذیر است. در مثال فوق میتوانید این پرسشها را مدنظر قراردهید:
برای اینکه فروش سال جاری به سه برابر برسد چهکاری باید انجام دهم؟ آیا میتوانم تبلیغات محصول را دَه درصد بیشتر کنم یا باید آنقدر در شناساندن خود به مشتریان تلاش کنم که بتوانم روزانه پنج مشتری جدید به فهرست خریداران اضافه کنم؟
۳. اهداف باید قابل دستیابی باشند (Attainable)
مهم است بدانید که هدف باید طوری انتخاب شود که قابل دسترسی باشد. اگر هدفها غیرممکن و غیرقابل دسترسی باشند نمیتوانید تشخیص و تفکیک درستی از ماهیت آنها داشته باشید. مثلاً چنانچه درآمد شرکت شما از یک محصول ماهیانه یکمیلیون تومان باشد نمیتوان در همان گام ابتدایی و در ماه اول برای آن کالا هدفِ فروشِ پنجاهمیلیون تومانی در نظر گرفت. در این شرایط احتمال افزایش فروشِ یک کالای یکمیلیون تومانی در یک ماه و رساندن آن به فروش پنجاهمیلیون تومان، امری نشدنی و غیرمنطقی به نظر میرسد. در این حالت میتوان در چند مرحله هدفگذاری کرد؛ بهعنوانمثال، فروش در ماه اول دومیلیون تومان، در ماه دوم پنجمیلیون تومان، در ماه سوم هشتمیلیون تومان و… .
۴. هدف باید درست و واقعگرایانه باشد (Realistic)
ارزش رسیدن به این هدف چقدر است؟ آیا میتواند نیاز شما را مرتفع کند؟ تشخیصِ میزانِ واقعی بودنِ هدف که با امکانات و تواناییهای شما نیز متناسب باشد برعهده خودتان است. اجازه دهید این موضوع را با ذکر مثالی واقعی، روشنتر بیان کنم:
فرض کنید شما از بیماری قلبی خاصی رنج میبرید. آیا میتوانید هدف «خلبان شدن» را در سر بپرورانید؟ قدر مسلم یکی از عناصر مهم در شغل خلبانی، سلامت کامل جسم است. خلبان شدن برای کسی که مشکل قلبی دارد امری ناممکن و غیرواقعی است، بنابراین اگر مشکل قلبی داشته باشید هیچگاه نمیتوانید شغل «خلبانی» را انتخاب کنید. پس این آرزو ارزشی در دنیای واقعی شما ندارد و طبیعی است که نباید آن را دنبال کنید و مجبورید «خلبانی» را از فهرست آرزوهایتان پاک کنید.
پرسشی که در این زمینه میتواند به شما کمک کند این است که از خودتان بپرسید اگر به هدفم دست پیدا کردم چه اتفاق مهم و مثبتی برای من روی خواهد داد؟ رسیدن به هدف چه پیامدی برای من دربر دارد؟
۵. اهداف را باید بتوان زمانبندی کرد (Time Based)
تصور کنید شما میخواهید کتابی۱۵۰صفحهای بنویسید. آیا میدانید این کتاب را در چه مدت زمانی خواهید نوشت؟ باید برای خود زمان تعیین کنید تا بتوانید برای مدت مشخصشده برنامهریزی کنید. فرض میکنیم قرار است تا ۳۰ روز آینده کتاب نوشته شود. برای رسیدن به این هدف باید روزانه ۵ صفحه از کتاب را بنویسید.
زمان گذاشتن برای اهداف شما را مجبور به انجام آن کار در مدت مشخص میکند و درواقع شما متعهد به اجرای هدف میشوید. افراد بسیاری وجود دارند که اهداف کوچک و بزرگ خود را بارها نوشتهاند و بسیار مصمم و قاطعانه قصد اجرایی کردن آنها را نیز داشتهاند؛ اما به دلیل تعیین نکردن زمان برای اجرای اهدافشان، هیچگاه نتوانستند آنها را عملی کنند. برعکس، اگر شما طبق زمانبندی تعیینشده پیش بروید، در هر مرحله نسبت به مرحله بعد هیجانزدهتر و مشتاقتر خواهید بود و این اشتیاق شما را در مسیر درست هدایت میکند.
۱. smart؛ نام این شیوه از سرواژههای کلمات specific، measurable، attainable، realistic و time based در زبان انگلیسی گرفته شده است.
آخرین نظرها: